نیما قائدشرفی

گاه نوشته های یک توسعه‌دهنده نرم‌افزار

              

کوله پشتی من در سال ۹۵

یکشنبه ۱ فروردین ۹۵

کوله پشتی من در سال ۹۵

امسال به خاطر تفاوت های که در من ایجاد شده بود از کوتاه ترین سال های عمرم بود و خیلی سریع این سال به انتها رسید. سال ۹۴، ‌سالی پر از تنش و استرس و در عین حال از آرام ترین سال های عمرم بود.

چندسالی بود که دلم می خواست در بازی وبلاگی کوله پشتی شرکت کنم اما امسال به واقعیت تبدیلش کردم.

در چند خط بعدی یادداشتم سعی کردم خلاصه در مورد گذر سال ۹۴ بنویسم. 

این نوشته رو به ۳ بخش تقسیم کردم در بخش اول در مورد بعد حرفه ای ۹۴،  در بخش دوم از بعد شخصی ۹۴ صحبت می کردم و در آخر تصمیم های که تا الان برای سال آینده گرفتم رو با شما به اشتراک میگذارم.

حرفه ای

فارغ التحصیلی 

فارغ التحصیلی

 در اردیبهشت ۹۴ بعد از چهار سال تلاش متمادی در دانشگاه آزاد شیراز در رشته مهندسی نرم افزار با معدل حدود ۱۸ فارغ التحصیل شدم. این چهار سال جز بهترین سال های عمر من بود چرا که در رشته ای تحصیل می کردم که واقعا بهش علاقه داشتم و افتخار دانشجویی اساتید فوق العاده ای رو داشتم ، تجربه های خیلی خوبی چه در بعد حرفه ای ، چه در بعد زندگی کسب کردم و دوستان بی نظیری پیدا کردم. از تک تک اساتیدم سپاس گزارم که اطلاعاتشون رو به من منتقل کردند و به سوال های من پاسخ دادند و حضور من رو سر کلاس هاشون تحمل می کردند. با اینکه حدود یک سال داره از فارغ التحصیلی من میگذره اما معلوم نیست که رتبه چندم در بین ورودی های ۹۰ بودم امیدوارم اول شده باشم.

 

همایش الس

همایش الس

 خرداد ۹۴ با شرکت در همایش الس که پیش تر در موردش کمی توضیح دادم یک تغییر بزرگ در مسیر زندگی من ایجاد کرد و مسیر زندگی من رو از روال عادی که از پیش تصمیم گرفته بودم جا به جا کرد. ما با ایده ای به نام Nearby Shared Topic Hotspot به دوره شتاب دهی سه هفته ای بنیاد الس دعوت شدیم و در این دوره سه هفته ای که به سه ماه افزایش پیدا کرد ایده ما با راهنمایی های آقای دکتر رجا به استارتاپی به نام نبش تبدیل شد. در این سه ماه با همکاری با منتورهای الس تجربه های خیلی ارزشمندی در راه اندازی کسب و کار بدست آوردم.

 

استارتاپی به نام نبش

استارتاپی به نام نبش

 اسم نبش که به گوشم میخوره خود به خود خسته میشم و بار سنگینی رو روی دوشم احساس می کنم. چرا که به طور غیرقابل باوری ما وقت زیادی رو صرف این پروژه کردیم. پروژه ای که باید در عرض ۳ هفته راه اندازی میشد به پروژه ای تبدیل شد که بعد از ۹ ماه تلاش شبانه روزی قرار هست چند روز دیگه منتشر بشه. اما با تمام خستگی های که تجربه کردم به آینده روشن این پروژه امیدوار هستم. توی مسیر تحقق نبش خیلی شیب های تند و سختی رو تحمل کردم. بعد از انتشار نهایی نبش تمام چالش ها و سختی های که تجربه کردیم رو به صورت یک یادداشت جدا منتشر می کنم شاید برای دوستانی که به راه کسب و کار های نوپا علاقه دارند خواندن داستان راه اندازی یک استارتاپ ایرانی از صفر تا صد جالب و مفید باشه.

 

برنامه نویسی موبایل 

برنامه نویسی موبایل

 پلتفرم موبایل ، بهترین پلتفرم برای پیاده سازی نبش بود اما هیچ کدام از اعضای تیم خوب چهار نفری نبش تجربه برنامه نویسی موبایل نداشتند و یادگیری برنامه نویسی موبایل یکی از صدها چالشی بود که با اون رو به رو شدیم من به عنوان لیدر تیم و معمار نبش باید از بین گزینه های موجود برای تولید نرم افزار موبایل یکی رو انتخاب می کردم گزینه های خیلی زیاد بود اما دسته بندی آنها به من کمک کرد تا گزینه ها رو به چند دسته کلی تقسیم کنم دسته Native ها ، دسته HTML ها و در نهایت دسته واسط ها اما کدام گزینه از همه برای ما بهتر بود؟ باید گزینه ای رو انتخاب می کردم که برای همه اعضا تیم آشنا باشه ، پرفورمنس خوبی داشته باشه ، مستندات و کتابخانه های زیاد باشه. از بین همه گزینه ها ، من زامارین رو انتخاب کردم چرا که برنامه نویسی با زبان سی شارپ بود ، مستندات خوبی داشت (و البته برای ایرانی ها‌ قابل دسترسی) و با دیزاین پترن خوبی که داره می شد قسمت های رو به صورت مشترک نوشت و برای هر پلتفرم دوباره استفاده کرد. در کل بعد از پیاده سازی چند نرم افزار موبایل با این پلتفرم به شدت از این انتخابم راضی هستم و به همه این پلتفرم رو پیشنهاد می کنم. 

 

طعم کار گروهی

طعم کار گروهی

 چندین سال هست که در زمینه طراحی و ساخت نرم افزار کار می کنم اما در این چند سال همه کارها رو به تنهایی انجام می دادم و هر از گاهی اگر جایی گیر می کردم از دوستام کمک می گرفتم. چندین بارتلاش کردم کاری رو به صورت گروهی انجام بدم اما هر بار به دلایلی این اپروچ (Approach) با شکست مواجه می شد. در پروژه نبش به خاطر اینکه باید سریع انجام میشد یک تیم از حرفه ای ترین دوستانی که در دسترس داشتم رو دور هم جمع کردم و با هم روی پروژه نبش کار کردیم. تیم نبش یکی از موفق ترین تلاش های من برای انجام کار به صورت گروهی بود در این تیم تلاش کردم از شیوه چابک کن بن (Kan-Ban) استفاده کنیم ، با ابزار های فوق العاده ی مثل Planbox و Git به صورت گروهی کار کنیم و اطلاعات و تجربه هامون رو در یک محیط باز و دوستانه با هم به اشتراک بگذاریم. بعد از چشیدن طعم کار گروهی در نبش فکر نمی کنم دیگه کاری رو به تنهایی انجام بدم. 

 

لپ تاپ جدید

لپ تاپ جدید

 چند سالی بود که از لپ تاپ دلی که داشتم استفاده می کردم سخت افزار نسبتاً ضعیفی داشت اما به صورت تمام و کمال جوابگویی استفاده من بود چرا که از لپ تاپم به غیر از برنامه نویسی و اینترنت استفاده ی دیگه ای نمی کردم. با گذشت زمان و مستهلک شدن و وزن زیاد لپ تاپم تصمیم گرفتم که لپ تاپ جدیدی بخرم. دنبال لپ تاپی با جنس بدنه با کیفیت ، سخت افزاری مناسب ، باتری قوی و سبک وزن بودم از بین گزینه های که داشتم تصمیم گرفتم مک بوک پرو بخرم چرا که کیفیت ساخت بالایی داره و سخت افزار مناسبی رو در خودش جا داده و بسیار باریک و سبک هست و البته باتری بسیار کارامدی داره! بعد از اولین استفاده از این لپ تاپ با وجود تغییر کلی سیستم عامل ، به هیچ وجه احساس مهاجرت به من دست نداد و تا الان از انتخابم راضی بودم. اولین سیستم عاملی که من استفاده کردم داس بود وبعد از داس ویندوز رو تجربه کردم. در طول ۱۰ سال تجربه کار حرفه ای با ویندوز خیلی از اطلاعاتی که در ذهن من ذخیره شده درباره ی ویندوز بود و ریسک عوض کردن سیستم عامل شاید برای من برابر میشد با غیر مفید شدن مقدار زیادی از اطلاعات من اما بعد از رو به رو شدن چالشی به نام سیستم عامل OSX متوجه شدم که ۹۰ درصد اطلاعات من مستقل از سیستم عامل بوده و باقی ۱۰ درصدی اطلاعاتم هم معادل دارند که باید یاد بگیرم. از این جریان من یاد گرفتم که پذیرفتن بسیاری از خطرها خیلی ساده تر از فکر کردن در بارشون هست!

شخصی

از دست دادن پشمکی

از دست دادن پشمکی

از سال ۸۹ زندگی سنجابی به زندگی من گره خورد. پنج سال زندگی در کنار موجودی که تنها راه ایجاد ارتباط و ابراز احساستش ناخن ها و دندان های تیزش و نگاه نافذش بود ادم رو شدیداً به خودش عادت میده. ۲۸ دی ماه آخرین دوشنبه ای بود که بدن انعطاف پذیرش رو توی دستام گرفتم. فوت پشمکی اولین تجربه من از مرگ بود. تجربه ای که هیچ وقت نمی خوام تجربش کنم. بعد از فوت پشمکی خیلی ناراحت بودم و از صمیم قلب برای از دست دادنش گریه می کردم اما افسوس این رو نمی خوردم که کاری وجود داشت که بتونم براش انجام بدم اما دریغ کرده باشم. هر احساسی که بهش داشتم رو بروز می دادم و تمام تلاشم رو برای بهبودی حالش کردم ، تلاش کردم بهترین خانه رو داشته باشه ، باب میل ترین غذاهای که دوست داره رو براش مهیا کردم تا جایی که میشد آزادش می گذاشتم. از ترکیب این تجربه و حقیقتی به نام مرگ که برای همه اتفاق خواهد افتاد و باید انتظارش رو کشید تصمیم گرفتم تمام تلاشم رو کنم تا توی تمام روابطم مثل رابطم با پشمکی عمل کنم و هیچ پشیمانی ای در رابطم با هیچ کس باقی نگذارم. شاید این آخرین غروبی باشه که می بینم.

 

کاهش اتلاف ارزشمندترین فاکتور

کاهش اتلاف ارزشمندترین فاکتور

 در سال ۹۴ توجه بسیار زیادی به زمان که با ارزش ترین فاکتور وجودی هست کردم. زمان به طرز عجیبی با تمام فاکتورهای وجودی متفاوت هست. اگر از دست داده شد دیگه قابل برگشت نیست. امسال زمان رو شدیداً مدیریت کردم. تا جایی که تونستم از اتلاف زمان جلوگیری کردم برای این کار خیلی مطالعه کردم و تکنیک های مختلفی رو بررسی و امتحان کردم و در نهایت به این رسیدم که باید مالتی تسکینگ رو به طور کامل کنار بگذارم و فوریت کارهای فوری رو با کارهای مهم عوض کنم و از داشتن کار Pending در حین انجام یک کار دیگه دوری کنم. به نوشتن Todo List و انجام کارها از روی این لیست عادت کنم و در نهایت برای تجمیع کارها برای مدیریت و انجام بهتر تلاش کرد. 

 

تلاش برای سلامتی

تلاش برای سلامتی

 من در گذشته خیلی به سلامتی اهمیتی نمی دادم اما در سال ۹۴ تلاش کردم به بدن خودم بیشتر احترام بگذارم. قبلاً روزهائی بود که فقط یک ساعت می خوابیدم و در بهترین حالت ۵ ۶ ساعت خواب داشتم اما چند ماهی هست که تلاش کردم خواب منظمی داشته باشم و حداقل روزی ۷ ساعت بخوابم برای این کار از برنامه Sleepbot کمک گرفتم و بسیار نتیجه ی خوبی تا الان برای من داشته. عکسی در اینستاگرام دیدم که کاربرها رو به چالشی دعوت می کرد که جانک فود و شکر رو به مدت ۲۱ روز کنار بگذارند با توجه به افزایش وزن بی سابقه ای که در سال ۹۴ تجربه کردم فکر کردم شروع خوبی باشه. من علاوه بر جانک فود و شکر خیلی خوراکی های دیگه ای (مثل سس مایونز) رو به این لیست اضافه کردم و از اون تاریخ تا الان به شدت روی غذاهای که می خورم حساسیت به خرج دادم. به نظرم سالم زندگی کردن هنر هست و باید آن رو یادگرفت و عادت های بدمون رو ترک کنیم.

 

ازبین رفتن روابط و تقویت بهترین ها

ازبین رفتن روابط و تقویت بهترین ها

 سال ۹۴ پر بود از تغییرات روابط من و آدم ها دور و برم. خیلی از روابط پوشالی ای که به واسطه ی دانشگاه به من قلاب شده بود بطور کامل حذف شد. خیلی از روابطی که برای به وجود آمدنشون تلاش کرده بودم و فکر می کردم تا ابد ادامه پیدا می کنن خیلی غیرمنتظره از مجموعه روابطم حذف شدن اما ماحصل این حذف ها ، سرند شدن مجموعه دوستانم بود و در اثر این سرند شدن امکان سرمایه گذاری و تقویت رابطم با دوستانی بود که واقعن ارزشش رو داشتن. روابطم رو در سال ۹۴ هرس کردم تا کوله پشتی ۹۵ سبک تر شه و با ارزشترین ترین روابطم رو در امن ترین قسمت کوله میذارم که بهشون آسیبی نرسه.

 

نگرانی های از جنس محیط زیست

نگرانی های از جنس محیط زیست

 در سال ۹۴ با توجه به تشدید بحران آب ، دغدغه های محیط زیستی به دغدغه های زندگی من اضافه شد. در کنار دغدغه کمبود آب ، دغدغه آلودگی هوا ، تفکیک و کاهش زباله ، مصرف کاغذ و اتلاف انرژی و… برای من اهمیت زیادی پیدا کرد به همین علت هم در راستای رفع کردن این مشکلات خودم تلاش کردم و همه رو به توجه کردن به فاکتورهای زیست محیطی دعوت کردم چرا که محیط زیست ارثیه ما به نسل های آینده هست و باید حداقل همونطوری که به ما به ارث رسیده تحویل نسل بعد بدیم. این دغدغه ها رو روی سقف کوله پشتی همه ساله ام نگه میدارم تا همیشه ارزش محیط زیست به یاد داشته باشم.

 

تصمیم های آینده 

یک ساعت مطالعه متفرقه

یک ساعت مطالعه متفرقه

 من روزانه بیشتر از ۳۰۰ صفحه مطالعه دارم . ۹۵ درصد مطالعه ای که دارم تخصصی هست که این باعث میشه از دنیای بیرون دور بشم. به همین خاطر سعی می کنم مطالعه متفرقه ای داشته باشم تا کانکشنم با دنیای بیرون حفظ بشه. سالهای ۹۳ و ۹۴ به مطالعه مدیوم و کورا رو آورده بودم که هم مطالب جالب و به روزی میشد توی این سایت ها پیدا کرد و هم اینکه خیلی تنوع مطلب دارند اما امسال به دلایلی نامعلوم هر دو سایت فیلتر شدن و دسترسی به این سایت ها سخت شد. برای سال ۹۵ تصمیم گرفتم روزی حداقل نیم ساعت در روز مطالعه کتاب داشته باشم و نیم ساعت مطالعه متفرقه اینترنتی. امیدوارم به طور کامل انجامش بدم.

 

ورزش منظم

ورزش منظم

 برنامه نویسی به خودی خود آدم رو کم تحرک می کنه و کم تحرکی دلیل به وجود امدن خیلی از بیماری ها مثل دیابت هست ، در ادامه تلاش برای سالم تر زندگی کردن در سال ۹۵ تصمیم دارم به صورت منظم ورزش کنم.

 

کاهش دقت

کاهش دقت

 وقتی به همه چیز زیاد دقت کنی برای خودت بزرگترین مشکلات رو میسازی و وقتی دقتت بالا باشه ریزترین اشتباهات هم برات جلب توجه می کنه و برای من باعث میشه که عصبانی شم و این اشتباهات ریز رو اشاره کنم. وقتی اشتباه ها رو اشاره می کنم بقیه فکر می کنن که دارم غر میزنم در صورتی که اینجوری نبوده! وقتی که به یکی از دوستام در این رابطه صحبت کردم بهم گفت منم هم سن تو بودم همینجوری بودم و سریع عصبانی می شدم اما یواش یواش با افزایش سن این حساسیت ها کم شد به تو هم پیشنهاد می کنم از همین الان تلاش کن بزاریشون کنار و دقتت رو روی چیزهای عادی کم کنی اینجوری خودت راحت تری. تصمیم گرفتم توی سال ۹۵ این رویه رو پیش برم تا اعصاب راحت تری داشته باشم!

 

حذف کرم چاله های زمان

حذف کرمچاله های زمانی

 در تلاش برای کاهش اتلاف زمان خیلی از نرم افزار ها ارتباطی و شبکه های اجتماعی رو حذف کردم چرا که این نرم افزار ها یک کرم چاله زمانی هستن. هرچقدر زمان روی این نرم افزارها بذاری باز هم محتوا هست که شما ببینید اما عملاً سودی ندارند و فقط وقت با ارزش ادم رو از بین میبرن. من خیلی از این کرم چاله ها رو حذف کردم اما هنوز صف حذف طولانی هست اما حذف یکباره جواب نمیده و باید دونه دونه از صف دکیو کنم تا بشه از زمان بهترین استفاده رو برد.

 

 

آرمین

آرمین

 سال ۹۴ با اینکه با آدم های زیادی آشنا شدم اما کارکترهای جدید برای من خیلی تاثیرگذار نبودن. در سال ۹۴ تاثیرگذارترین شخص در زندگی من دوست خوبم آقای آرمین نبی هست. از ارمین یاد گرفتم که چجوری میشه ارزش ها رو دید و چه جوری در حالی که غرق کار هستم به ارزش های زندگیم بیشتر توجه کنم و پیشمانی برای خودم به جا نذارم. 

 

شعر و تصویر برای  ۹۵

غنچه به

من به عنوان نماد امید برای سال ۹۵ این شعر زیبایی سهراب سپهری و غنچه های درخت به رو انتخاب کردم هر بار که این شعر رو می خونم سرشار از امید و تازگی میشم.

ابری نیست
بادی نیست
می نشینم لب حوض
گردش ماهی ها روشنی من گل آب
پاکی خوشه زیست
مادرم
ریحان می چیند
نان و ریحان و پنیر آسمانی بی ابر اطلسی هایی تر
رستگاری نزدیک لای گلهای حیاط
نور در کاسه مس چه نوازش ها می ریزد
نردبان از سر دیوار بلند صبح را روی زمین می آرد
پشت لبخندی پنهان هر چیز
روزنی دارد دیوار زمان که از آن چهره من پیداست
چیزهایی هست
که نمی دانم
می دانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد
می روم بالا تا اوج من پر از بال و پرم
راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه از پل از رود از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست

 

در آخر برای همه سالی رو آرزومندم که از هر لحاظ بهترین سال عمرشون باشه. شادتر ، سالم تر و موفق تر از همیشه باشید.

دیدگاه های شما

محمد جواد

۲۱ مهر ۹۵ - ۰۸:۵۷
عالی بودن حالتیه که با پرورش عادتای خوب به وجود میاد. من فکر می‌کنم تو مسیر درستی هستی. موفق باشی!